مجموعه حکمت های نهج البلاغه 1 الی 50 دردفعات بعدی بقیه ی آن هارابرای شماعزیزان  می نویسم:
حکمت 1  
روش برخورد با فتنه‏ها  
(اخلاقى، سياسى) درود خدا بر او، فرمود: در فتنه‏ها، چونان شتر دو ساله باش، نه پشتى دارد که سوارى دهد، و نه پستانى تا او را بدوشند.  
حکمت 2  
شناخت ضدّ ارزش‏ها  
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: آن که جان را با طمع ورزى بپوشاند خود را پست کرده، و آن که راز سختى‏هاى خود را آشکار سازد خود را خوار کرده، و آن که زبان را بر خود حاکم کند خود را بى‏ارزش کرده است.  
حکمت 3  
شناخت ضدّ ارزش‏ها  
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: بخل ننگ و ترس نقصان است. و تهيدستى مرد زيرک را در برهان کند مى‏سازد، و انسان تهيدست در شهر خويش نيز بيگانه است.  
حکمت 4  
ارزش‏هاى اخلاقى و ضدّ ارزش‏ها  
(اخلاقى، تربيتى) و درود خدا بر او، فرمود: ناتوانى، آفت و شکيبايى، شجاعت و زهد ثروت و پرهيزکارى سپر نگه دارنده است: و چه همنشين خوبى است راضى بودن و خرسندى.  
حکمت 5  
شناخت ارزش‏هاى اخلاقى  
(اخلاقى، سياسى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: دانش، ميراثى گرانبها، و آداب، زيورهاى هميشه تازه، و انديشه، آيينه‏اى شفّاف است.  
حکمت 6  
ارزش راز دارى و خوشرويى  
(اخلاقى، سياسى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: سينه خردمند صندوق راز اوست، و خوشرويى وسيله دوست يابى، و شکيبايى، گورستان پوشاننده عيب‏هاست. و يا فرمود: پرسش کردن وسيله پوشاندن عيب‏هاست، و انسان از خود راضى، دشمنان او فراوانند.  
حکمت 7  
ايثار اقتصادى و آخرت گرايى  
(اخلاقى، اقتصادى) و درود خدا بر او، فرمود: صدقه دادن دارويى ثمر بخش است، و کردار بندگان در دنيا، فردا در پيش روى آنان جلوه‏گر است.  
حکمت 8  
شگفتى‏هاى تن آدمى  
(علمى، فيزيولوژى انسانى) و درود خدا بر او، فرمود: از ويژگى‏هاى انسان در شگفتى مانيد، که: با پاره‏اى «پى» مى‏نگرد، و با «گوشت» سخن مى‏گويد، و با «استخوان» مى‏شنود، و از «شکافى» نفس مى‏کشد«».  
حکمت 9  
شناخت ره‏آورد اقبال و ادبار دنيا  
(اجتماعى، سياسى) و درود خدا بر او، فرمود: چون دنيا به کسى روى آورد، نيکى‏هاى ديگران را به او عاريت دهد، و چون از او روى برگرداند خوبى‏هاى او را نيز بربايد.  
حکمت 10  
روش زندگى با مردم  
(اخلاقى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: با مردم آنگونه معاشرت کنيد، که اگر مرديد بر شما اشک ريزند، و اگر زنده مانديد، با اشتياق سوى شما آيند.  
حکمت 11  
روش برخورد با دشمن  
(سياسى، اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: اگر بر دشمنت دست يافتى، بخشيدن او را شکرانه پيروزى قرار ده.  
 
حکمت 12  
آيين دوست يابى  
(اخلاقى، اجتماعى، تربيتى) و درود خدا بر او، فرمود: ناتوان‏ترين مردم کسى است که در دوست يابى ناتوان است، و از او ناتوان‏تر آن که دوستان خود را از دست بدهد.  
حکمت 13  
روش استفاده از نعمت‏ها  
(اخلاقى، معنوى) و درود خدا بر او، فرمود: چون نشانه‏هاى نعمت پروردگار آشکار شد، با ناسپاسى نعمت‏ها را از خود دور نسازيد.  
حکمت 14  
روش برخورد با خويشاوندان  
(اخلاقى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: کسى را که نزديکانش واگذارند، بيگانه او را پذيرا مى‏گردد.  
حکمت 15  
روش برخورد با فريب خورده‏گان  
(اخلاق اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: هر فريب خورده‏اى را نمى‏شود سرزنش کرد.«»  
حکمت 16  
شناخت جايگاه جبر و اختيار  
(اعتقادى، معنوى) و درود خدا بر او، فرمود: کارها چنان در سيطره تقدير است که چاره انديشى به مرگ مى‏انجامد.«»  
حکمت 17  
ضرورت رنگ کردن موها  
(بهداشتى، تجمّل و زيبايى) و درود خدا بر او، فرمود: (از امام پرسيدند که رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود: موها را رنگ کنيد، و خود را شبيه يهود نسازيد يعنى چه فرمود) پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم اين سخن را در روزگارى فرمود که پيروان اسلام اندک بودند، امّا امروز که اسلام گسترش يافته، و نظام اسلامى استوار شده، هر کس آنچه را دوست دارد انجام دهد.  
حکمت 18  
ره آورد شوم فرار از جنگ  
(سياسى، اخلاق نظامى) و درود خدا بر او، فرمود: (در باره آنان که از جنگ کناره گرفتند) حق را خوار کرده، باطل را نيز يارى نکردند.«»  
حکمت 19  
ره آورد شوم هواپرستى  
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: آن کس که در پى آرزوى خويش تازد، مرگ او را از پاى در آورد.  
حکمت 20  
روش برخورد با جوانمردان  
(اخلاقى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: از لغزش جوانمردان درگذريد، زيرا جوانمردى نمى‏لغزد جز آن که دست خدا او را بلند مرتبه مى‏سازد.  
حکمت 21  
ارزش‏ها و ضدّ ارزش‏ها  
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: ترس با نااميدى، و شرم با محروميت همراه است، و فرصت‏ها چون ابرها مى‏گذرند، پس فرصت‏هاى نيک را غنيمت شماريد.  
حکمت 22  
روش گرفتن حق  
(اخلاقى، سياسى) و درود خدا بر او، فرمود: ما را حقّى است اگر به ما داده شود، و گر نه بر پشت شتران سوار شويم و براى گرفتن آن برانيم هر چند شب روى به طول انجامد.«»  
(اين از سخنان لطيف و فصيح است، يعنى اگر حق ما را ندادند، خوار خواهيم شد و بايد بر ترک شتر سوار چون بنده بنشينيم)  
حکمت 23  
ضرورت عمل گرايى  
(اخلاقى، اجتماعى) 
 
و درود خدا بر او، فرمود: کسى که کردارش او را به جايى نرساند، افتخارات خاندانش او را به جايى نخواهد رسانيد.  
حکمت 24  
روش يارى کردن مردم  
(اخلاق اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: از کفّاره گناهان بزرگ، به فرياد مردم رسيدن، و آرام کردن مصيبت ديدگان است.  
حکمت 25  
ترس از خدا در فزونى نعمت‏ها  
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: اى فرزند آدم زمانى که خدا را مى‏بينى که انواع نعمت‏ها را به تو مى‏رساند تو در حالى که معصيت کارى، بترس.  
حکمت 26  
رفتار شناسى (و نقش روحيات در تن آدمى)  
(علمى، اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: کسى چيزى را در دل پنهان نکرد جز آن که در لغزش‏هاى زبان و رنگ رخسارش، آشکار خواهد گشت.«»  
حکمت 27  
روش درمان دردها  
(بهداشتى، درمانى) و درود خدا بر او، فرمود: با درد خود بساز، چندان که با تو سازگار است.  
حکمت 28  
برترين پارسايى  
(اخلاقى، معنوى) و درود خدا بر او، فرمود: برترين زهد، پنهان داشتن زهد است  
حکمت 29  
ضرورت ياد مرگ  
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: هنگامى که تو زندگى را پشت سر مى‏گذارى و مرگ به تو روى مى‏آورد، پس ديدار با مرگ چه زود خواهد بود.  
حکمت 30  
پرهيز از غفلت زدگى  
(اخلاقى، اعتقادى) و درود خدا بر او، فرمود: هشدار هشدار به خدا سوگند، چنان پرده‏پوشى کرده که پندارى تو را بخشيده است  
حکمت 31  
(اخلاقى، سياسى) و درود خدا بر او، فرمود: (از ايمان پرسيدند، جواب داد)  
1-  شناخت پايه‏هاى ايمان:  
ايمان بر چهار پايه استوار است: صبر، يقين، عدل و جهاد. صبر نيز بر چهار پايه قرار دارد. شوق، هراس، زهد و انتظار. آن کس که اشتياق بهشت دارد، شهوت‏هايش کاستى گيرد، و آن کس که از آتش جهنّم مى‏ترسد، از حرام دورى مى‏گزيند، و آن کس که در دنيا زهد مى‏ورزد، مصيبت‏ها را ساده پندارد، و آن کس که مرگ را انتظار مى‏کشد در نيکى‏ها شتاب مى‏کند. يقين نيز بر چهار پايه استوار است: بينش زيرکانه، دريافت حکيمانه واقعيت‏ها، پند گرفتن از حوادث روزگار، و پيمودن راه درست پيشينيان. پس آن کس که هوشمندانه به واقعيت‏ها نگريست، حکمت را آشکارا بيند، و آن که حکمت را آشکارا ديد، عبرت آموزى را شناسد، و آن که عبرت آموزى شناخت گويا چنان است که با گذشتگان مى‏زيسته است. و عدل نيز بر چهار پايه بر قرار است: فکرى ژرف انديش، دانشى عميق و به حقيقت رسيده، نيکو داورى کردن و استوار بودن در شکيبايى. پس کسى که درست انديشيد به ژرفاى دانش رسيد و آن کس که به حقيقت دانش رسيد، از چشمه زلال شريعت نوشيد، و کسى که شکيبا شد در کارش زياده روى نکرده با نيکنامى در ميان مردم زندگى خواهد کرد. و جهاد نيز بر چهار پايه استوار است: 
 
امر به معروف، و نهى از منکر، راستگويى در هر حال، و دشمنى با فاسقان. پس هر کس به معروف امر کرد، پشتوانه نيرومند مؤمنان است، و آن کس که از زشتى‏ها نهى کرد، بينى منافقان را به خاک ماليد، و آن کس که در ميدان نبرد صادقانه پايدارى کند حقّى را که بر گردن او بوده ادا کرده است، و کسى که با فاسقان دشمنى کند و براى خدا خشم گيرد، خدا هم براى او خشم آورد، و روز قيامت او را خشنود سازد.  
2-  شناخت اقسام کفر و ترديد:  
و کفر بر چهار ستون پايدار است: کنجکاوى دروغين،«» ستيزه‏جويى و جدل، انحراف از حق، و دشمنى کردن، پس آن کس که دنبال توهّم و کنجکاوى دروغين رفت به حق نرسيد.«» و آن کس که به ستيزه‏جويى و نزاع پرداخت از ديدن حق نا بينا شد، و آن کس که از راه حق منحرف گرديد، نيکويى را زشت، و زشتى را نيکويى پنداشت و سر مست گمراهى‏ها گشت، و آن کس که دشمنى ورزيد پيمودن راه حق بر او دشوار و کارش سخت، و نجات او از مشکلات دشوار است. و شک چهار بخش دارد: جدال در گفتار، ترسيدن، دو دل بودن، و تسليم حوادث روزگار شدن. پس آن کس که جدال و نزاع را عادت خود قرار داد از تاريکى شبهات بيرون نخواهد آمد، و آن کس که از هر چيزى ترسيد همواره در حال عقب نشينى است، و آن کس که در ترديد و دو دلى باشد زير پاى شيطان کوبيده خواهد شد، و آن کس که تسليم حوادث گردد و به تباهى دنيا و آخرت گردن نهد، و هر دو جهان را از کف خواهد داد.  
(سخن امام طولانى است چون در اين فصل، حکمت‏هاى کوتاه را جمع آورى مى‏کنم از آوردن دنباله سخن خوددارى کردم)  
حکمت 32  
ارزش و والايى انجام دهنده کارهاى خير  
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: نيکوکار، از کار نيک بهتر و بدکار از کار بد بدتر است.  
حکمت 33  
اعتدال در بخشش و حسابرسى  
(اخلاقى، اجتماعى، اقتصادى) و درود خدا بر او، فرمود: بخشنده باش امّا زياده روى نکن، در زندگى حسابگر باش امّا سخت گير مباش.  
حکمت 34  
راه بى‏نيازى  
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: بهترين بى‏نيازى، ترک آرزوهاست.  
حکمت 35  
ضرورت موقعيت شناسى  
(اخلاق اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: کسى در انجام کارى که مردم خوش ندارند، شتاب کند، در باره او چيزى خواهند گفت که از آن اطّلاعى ندارند.  
حکمت 36  
آرزوهاى طولانى و بزهکارى  
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: کسى که آرزوهايش طولانى است کردارش نيز ناپسند است.  
حکمت 37  
ضرورت ترک آداب جاهلى  
(اخلاقى، سياسى، تربيتى) و درود خدا بر او، فرمود: (در سر راه صفّين دهقانان شهر انبار«» تا امام را ديدند پياده شده، و پيشاپيش آن حضرت مى‏دويدند. فرمود چرا چنين مى‏کنيد گفتند عادتى است که پادشاهان خود را احترام مى‏کرديم، فرمود) به خدا سوگند که اميران شما از اين کار سودى نبردند، و شما در دنيا با آن خود را به زحمت مى‏افکنيد، 
 
                       و در آخرت دچار رنج و زحمت مى‏گرديد، و چه زيانبار است رنجى که عذاب در پى آن باشد، و چه سودمند است آسايشى که با آن، امان از آتش جهنّم باشد.  
حکمت 38  
ارزش‏ها و آداب معاشرت با مردم  
(اخلاقى، اجتماعى، تربيتى) به فرزندش امام حسن عليه السّلام فرمود: پسرم چهار چيز از من ياد گير (در خوبى‏ها)، و چهار چيز به خاطر بسپار (هشدارها)، که تا به آنها عمل مى‏کنى زيان نبينى:  
الف-  خوبى‏ها  
1-  همانا ارزشمندترين بى‏نيازى عقل است، 2-  و بزرگ‏ترين فقر بى‏خردى است، 3-  و ترسناک‏ترين تنهايى خودپسندى است. 4-  و گرامى‏ترين ارزش خانوادگى، اخلاق نيکوست.  
ب-  هشدارها  
1-  پسرم از دوستى با احمق بپرهيز، چرا که مى‏خواهد به تو نفعى رساند امّا دچار زيانت مى‏کند. 2-  از دوستى با بخيل بپرهيز، زيرا آنچه را که سخت به آن نياز دارى از تو دريغ مى‏دارد. 3-  و از دوستى با بدکار بپرهيز، که با اندک بهايى تو را مى‏فروشد. 4-  و از دوستى با دروغگو بپرهيز، که او به سراب ماند: دور را به تو نزديک، و نزديک را دور مى‏نماياند.  
حکمت 39  
جايگاه واجبات و مستحبّات  
(عبادى، معنوى) و درود خدا بر او، فرمود: عمل مستحب«» انسان را به خدا نزديک نمى‏گرداند، اگر به واجب زيان رساند.  
حکمت 40  
راه شناخت عاقل و احمق  
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: زبان عاقل در پشت قلب اوست، و قلب احمق در پشت زبانش قرار دارد.«»  
(اين از سخنان ارزشمند و شگفتى آور است، که عاقل زبانش را بدون مشورت و فکر و سنجش رها نمى‏سازد، امّا احمق هر چه بر زبانش آيد مى‏گويد بدون فکر و دقّت، پس زبان عاقل از قلب او و قلب احمق از زبان او فرمان مى‏گيرد). (حکمت 40 به گونه ديگرى نيز نقل شده)  
حکمت 41  
راه شناخت عاقل و احمق  
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: قلب احمق در دهان او، و زبان عاقل در قلب او قرار دارد.  
حکمت 42  
بيمارى و پاک شدن گناهان  
(اخلاقى، معنوى) و به يکى از يارانش که بيمار بود فرمود: خدا آنچه را که از آن شکايت دارى (بيمارى) موجب کاستن گناهانت قرار داد، در بيمارى پاداشى نيست امّا گناهان را از بين مى‏برد، و آنها را چونان برگ پاييزى مى‏ريزد، و همانا پاداش در گفتار به زبان، و کردار با دست‏ها و قدم‏هاست، و خداى سبحان به خاطر نيت راست، و درون پاک، هر کس از بندگانش را که بخواهد وارد بهشت خواهد کرد.  
مى‏گويم: (راست گفت امام على عليه السّلام «درود خدا بر او باد» که بيمارى پاداشى ندارد، بيمارى از چيزهائى است که استحقاق عوض دارد، و عوض در برابر رفتار خداوند بزرگ است نسبت به بنده خود، در ناملايمات زندگى و بيمارى‏ها و همانند آنها، امّا اجر و پاداش در برابر کارى است که بنده انجام مى‏دهد. پس بين اين دو تفاوت است که امام عليه السّلام آن را با علم نافذ و رأى رساى خود، بيان فرمود.  
 
حکمت 43  
الگوهاى انسانى (فضائل اخلاقى يکى از ياران)  
(تاريخى، تربيتى) در ياد يکى از ياران، «خبّاب بن أرت» فرمود: خدا خبّاب بن أرت«» را رحمت کند، با رغبت مسلمان شد، و از روى فرمانبردارى هجرت کرد، و با قناعت زندگى گذراند، و از خدا راضى بود، و مجاهد زندگى کرد.  
حکمت 44  
ارزش آخرت گرايى  
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: خوشا به حال کسى که به ياد معاد باشد، براى حسابرسى قيامت کار کند، با قناعت زندگى کند، و از خدا راضى باشد.  
حکمت 45  
راه شناخت مؤمن و منافق  
(اخلاقى، انسان شناسى، سياسى) و درود خدا بر او، فرمود: اگر با شمشيرم بر بينى مؤمن بزنم که دشمن من شود، با من دشمنى نخواهد کرد، و اگر تمام دنيا را به منافق ببخشم تا مرا دوست بدارد، دوست من نخواهد شد، و اين بدان جهت است که قضاى الهى جارى شد، و بر زبان پيامبر امّى صلّى اللّه عليه و آله و سلّم گذشت که فرمود: «اى على مؤمن تو را دشمن نگيرد، و منافق تو را دوست نخواهد داشت.»  
حکمت 46  
ارزش پشيمانى و زشتى غرور زدگى  
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: گناهى که تو را پشيمان کند بهتر از کار نيکى است که تو را به خود پسندى وا دارد.  
حکمت 47  
شناخت ارزش‏ها  
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: ارزش مرد به اندازه همّت اوست، و راستگويى او به ميزان جوانمردى‏اش، و شجاعت او به قدر ننگى است که احساس مى‏کند، و پاکدامنى او به اندازه غيرت اوست.  
حکمت 48  
راز دارى و پيروزى  
(اخلاقى، سياسى) و درود خدا بر او، فرمود: پيروزى در دورانديشى، و دور انديشى در به کار گيرى صحيح انديشه، و انديشه صحيح به راز دارى است.  
حکمت 49  
شناخت بزرگوار و پست فطرت  
(اخلاقى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: از يورش بزرگوار به هنگام گرسنگى، و از تهاجم انسان پست به هنگام سيرى، بپرهيز.  
حکمت 50  
راه جذب دلها  
(اخلاقى، اجتماعى) و درود خدا بر او، فرمود: دل‏هاى مردم گريزان است، به کسى روى آورند که خوشرويى کند