یار کجاست؟؟؟؟؟؟؟

روز و شب فکر و خیالم شده آن یار کجاست؟

آن ذخیره گوهر عالم اسرار کجاست؟

آن سفر کرده چرا از سفرش بازنگشت؟

وان که ما را به غمش کرده گرفتار کجاست؟

بی جمالش همه جا تیره بوَد تار بوَد

روشنی بخش جهان، منبع انوار کجاست؟

داد مظلوم که باید بستاند ز ستم؟

یار مظلوم چه شد؟ دشمن کفار کجاست؟

تشنه عدل بوَد این بشر روی زمین

یادگار علی آن حیدر کرّار کجاست؟

کاظمین و نجف و کرببلا نیست مگر؟

سامرا هم نبوَد؟ آن شه ابرار کجاست؟

جمکران، مشهد و قم است بقیع یا که حراء؟

بارالاها تو بگو آن گل بی خار کجاست؟

کار عشاق گره خورد خدایا مددی

آن که باید بگشاید گره کار کجاست؟

داغ وصلش به دل منتظران ماند که ماند

آن طبیبِ دل زار و تن بیمار کجاست؟

هرچه پرسید کیان هیچ جوابی نشنید

نشد آگه به خدا جایگه یار کجاست.


خلافت على...

خلافت علىپس از درگذشت عثمان، امت را چاره اى نبود مگر اينگه به سوى کسى روى آورند که آنان را به راه راست برد (آن گونه که عمر گفته بود) زيرا که فساد سياسى به اوج خود رسيده و اموال مسلمين در دست بردگان رها شده افتاده بود و امت ناگزير بودند تا کسى را بيابند که آنان را به ياد سيره پيامبر صلى اللَّه عليه و آله بيندازد، پس از آنکه سال ها از آن روى برگردانده و به آن وضع خود رسيده بودند...خلافت، در حالى به سوى على عليه السلام آمد، که با اندامى پر از جراحات خود را به زحمت به روى چهار دست و پا مى کشيد، آن هم به سبب خود رايى هاى گذشتگان، در وضعى که اسلام جز نام و از قرآن جز نوشته اى باقى نمانده بود...سرانجام پرده ها کنار رفته و راه حل را دانسته بودند «خداوند، امت را براى مشکلى باقى نگذارد که ابوالحسن براى آن نباشد»___________________________________طبقات ابن سعد ج 2 ص 339. .بر گرد آن حضرت جمع شدند و از او خواستند تا خلافت را بپذيرد. به آنان گفت تا غير از او را بجويند زيرا مى دانست که آنان در حکومت بر حق او تاب تحمل ندارند و او کسى است که در راه حق، از سرزنش هيچ سرزنش کننده اى نمى هراسد آنگونه که در مورد اموالى که عثمان آنها را بر دوستدارانش تقسيم کرده بود در حالى که متعلق به عموم مسلمين بود، گفته است: «به خدا اگر ببينم با آن مال، زنان را به ازدواج گرفته و کنيزان را مالک شده باشند، آن را بازمى گردانم که در عدالت، فراخى باشد و هر کس از عدالت به تنگ آيد،ستم گرى بر او تنگ تر خواهد بود»___________________________________نهج البلاغه: ص 57 خطبه 15.على چنين خواهد بود و اين وضع براى کسانى که بر بخشش ها و عطاياى املاک در زمان خلفا عادت کرده و نيز کسانى که شخص على عليه السلام را به عنوان حاکم نمى پسنديدند، خوشايند نبود. پس مردم را به جنگ آن حضرت تحريک نمودند و على عليه السلام مدتى که بر مسلمين حکومت داشت همراه با جنگ هايى شد که حد فاصل ميان حق و باطل بود. زيرا پيامبر صلى اللَّه عليه و آله به وى خبر داده بود که «براى تأويل نبرد خواهى کرد، همان گونه که براى تنزيل نبرد کردى»___________________________________المستدرک ج 3 ص 123.امام على عليه السلام در مورد بيعت کردن مردم با خويش مى گويد:«پس، چيزى مرا نبود مگر اينکه ديدم مردم همچون موى گردن کفتار از هر سوى در اطراف من جمع شدند تا آنجا که حسن و حسين به زير دست و پا رفتند و دو طرف رداى من پاره شد و آنان همانند گله گوسفند پيرامون مرا گرفتند، و هنگامى که امر خلافت را پذيرفتم گروهى پيمان شکستند و ديگرانى از حق گذشتند و جمعى از اطاعت فرمان خداى تعالى روى گرداندند___________________________________اصحاب جمل- خوارج- صفين، به طور پى در پى. نهج البلاغه خطبه 3 ص 49. گويى که سخن خداى سبحان را نشنيده اند که مى فرمايد: (تلک الدار الآخره نجعلها للذين لا يريدون علوا فى الارض و لا فسادا و العاقبه للمتقين)___________________________________سوره قصص، آيه: 83. يعنى: «آن سراى آخرت را براى کسانى قرار مى دهيم که خواهان برترى و فساد در زمين نباشند، و عاقبت از آن انسان هاى باتقواست».آرى: «به خدا که آن را شنيده و فهميده بودند، اما دنيا در چشمانشان زيبا، جلوه کرده و خوشى هاى آن به نظرشان خوشايند گشته بود»___________________________________نهج البلاغه: خطبه 3 ص 49- 50، خطبه شقشقيه. ......................

شيخ مفيد (وفات 413 ق )... .. .

نورانيت علم و دانش و اخلاص در وجود شيخ به درجاتى او را فرا گرفته که وقتى فتوايى را به طور غير عمد و به اشتباه جواب داد حضرت ولى عصر (عج ) خود با پيغامى آن را اصلاح فرمود پس از مدتى که مرحوم شيخ مفيد آگاه شد و در پى آن از دادن فتوا منصرف گرديد، آن حضرت طى نامه اى خطاب به مرحوم مفيد فرمود:بر شماست که فتوا بدهيد و بر ماست که شما را استوار کرده و نگذاريم در خطا بيفتيد.نقل کرده اند که : مساءله اى فقهى بين استاد و شاگردش سيد مرتضى بحث گرديد که استاد نظرى و شاگرد نظرى ديگرى داشت . با بحث و ارائه دليل مشکل حل نشد، هر دو راضى به قضاوت امام مؤ منان عليه السلام شدند،مساءله را بر کاغذى نوشته و بالاى ضريح مقدس حضرت گذاردند. صبح روز بعد که کاغذ را برداشتند دست خطى مزين به چنين نوشته اى ديدند که :اءنت شيخى و معتمدى و الحق مع ولدى علم الهدى (34)(اى شيخ مفيد) تو مورد اطمينان من هستى و حق با فرزندم سيد مرتضى ،علم الهدى است .برخى بر اين باورند که در طول 30 سال ، 30 توقيع و نامه شريف از ناحيه مقدس حضرت ولى عصر (عج ) براى شيخ مفيد صادر شده که در عنوان بسيارى اين جمله نورانى ديده مى شود: برادر گرامى و استوار؛ شيخ مفيد.(35)در اواخر ماه صفر 416 هجرى بود که نامه اى از ناحيه مقدسه به شيخ مفيد فرستاده شد.للاخ السديد و الولى الرشيد الشيخ المفيد...برادر گرامى ، استوار و دوست راه يافته شيخ مفيد...(36)در نامه اى ديگر در 23 ذى حجه از طرف امام عصر (عج ) به شيخ مفيد رسيد که چنين آمده است :بسم الله الرحمن الرحيم سلام الله عليک ايها الناصر للحق الداعى اليه بکلمة الصدق (37)بنام خداوند بخشنده بخشايشگر، سلام خدا بر تو اى يارى کننده حق و دعوت کننده و به سوى او کسى که با صدق و راستى به سوى خدا دعوت مى کنى ...
..........................                  ...          ..                     ........................
باب ثواب خواندن قرآن

1 حضرت باقر عليه السلام فرمود: هر که قران در حال ايستاده در نمازش بخواند خداوند بهر حرفى از ان صد حسنه براى او بنويسد، و هرکس انرا در نمازش نشسته بخواند خداوند بهر حرفى پنجاه حسنه برايش بنويسد و هر که قران را در غير از نمازش بخواند خداوند بهر حرفى ده حسنه برايش بنويسد.
ابن محبوب گويد: من مانند همين حديث را از معاذ بن مسلم (يکى از راويان حديث ) شنيدم .
 
 
2 حضرت صادق عليه السلام فرمود: چه باز مى دارد تاجرى را که در بازار مشغول (بتجارت است ) از اينکه چون (شب هنگام ) بخانه باز گردد نخوابد تا يک سوره از قران بخواند و بجاى هر ايه که مى خواند برايش ده حسنه نوشته شود و ده گناه از او محو گردد.
 
 
3 بشر بن غالب اسدى از حضرت حسين بن على عليهما السلام حديث کند که فرمود: هرکس يک ايه از کتاب عزوجل را در نمازش در حال ايستاده بخواند در برابر هر حرفى خداوند صد حسنه برايش بنويسد، و اگر در غير از نماز بخواند بهر حرفى ده حسنه بنويسد، و اگر قران را گوش دهد بهر حرفى يک حسنه برايش بنويسد، و اگر قران را شبانه ختم کند فرشتگان تا صبح براى او رحمت فرستند، و اگر روز انرا ختم کند تا شام فرشتگان نگهبان (در روز) بر او رحمت فرستند، و يک دعاى مستجاب شده نزد خداوند دارد، (و اين دعا يا ختم قران ) براى او بهتر است از انچه ميان زمين و اسمان است ، گويد: من عرضکردم : اين پاداش انکسى است که همه قران را بخواند و اگر کسى همه انرا نخواند (چه پاداشى دارد)؟ فرمود: اى برادر اسدى خداوند بخشنده و بزرگوار و کريم است هر چه از قران که بلد باشد و بخواند خداوند اين پاداش را باو مى دهد.
 
 
4 حضرت باقر عليه السلام فرمود: هر که در مکه قران را از اين جمعه تا جمعه ديگر ختم کند يا در کمتر از اين زمان يا بيشتر باشد ولى ختم و پايانش در روز جمعه باشد براى او اجر و حسنه نوشته شود از اولين جمعه اى که در دنيا بوده تا اخرين جمعه اى که در دنيا هست ، و اگر در روزهاى ديگر نيز ختم کند چنين است (و اين اجر براى او هست ).
 
 
5 حضرت باقر عليه السلام فرمود: که رسول خدا (ص ) فرموده : هرکس در يک شب ده ايه از قران بخواند از غالفين نوشته نشود، و هرکس پنجاه ايه بخواند در زمده ذاکرين نوشته شود و هر کس صد ايه بخواند در زمره قانتين نوشته شود، و هرکس دويست ايه بخواند از خاشعين نوشته شود، و هر که سيصد ايه بخواند از فائزين نوشته شود، و هر که پانصد ايه بخواند از جمله مجتهدين نوشته شود، و هر که هزار ايه بخواند براى او (ثواب انفاق ) يک قنطار از طلا نوشته شود و قنطار پانزده هزار مثقال طلا است ، که هر مثقالى بيست و چهار قيراط است که کوچترين انها باندازه کوه احد و بزرگترين انها باندازه انچه ميان زمين و اسمان است .
 
 
6 محمد بن بشير از حضرت على بن الحسين عليهما السلام حديث کند و (راوى حديث يعنى منصور) گويد: و اين حديث از حضرت صادق عليه السلام نيز روايت شده که فرمود: هرکس يک حرف از قران را گوش کند فقط گر چه نخواند، خداوند براى او يک حسنه بنويسد و يک گناه از او محو کند و يکدرجه برايش بالا برد، و هرکس با نگاه و بدون صوت و تلفظ انرا بخواند، برايش بهر حرفى حسنه اى بنويسد و گناهى از او محو کند و درجه او بالا برد، و هرکس يک حرف ظاهر از انرا بياموزد خداوند برايش ده حسنه بنويسد و ده گناه از او محود کند و ده درجه برايش بالا برد، فرمود: نمى گويم بهر ايه بلکه بهر حرفى چون باء. تاء. يا مانند اينها، و هرکس يک حرف ظاهر انرا در نماز در حال نشسته بخواند خداوند براى او پنجاه حسنه بنويسد و پنجاه گناه از او محو کند و پنجاه درجه براى او بالا برد، و هرکس يک حرف از ان در حال ايستاده در نمازش بخواند خداوند در برابر يک حرف صد حسنه برايش بنويسد و صد گناه از او محو کند و صد درجه برايش بالا برد، و هرکس انرا ختم کند يک دعاى اجابت شده اى (نزد خداوند) دارد چه تاءثير افتد و چه همان زمان باو بدهند، گويد: عرضکردم : قربانت گردم همه قرانرا ختم کند؟ فرمود: همه انرا ختم کند.
توضيح مجلسى (ره ) گويد: شايد مقصود از حرف ظاهر ان حرفى است که ادغام نشود و يا از حروفى نباشد که در درج کلام ساقط گردد.
 
 
7 حضرت صادق عليه السلام فرمود: از پدرم شنيدم که فرمود: رسول خدا (ص ) فرموده است : ختم قران تا انجائى است که تو مى دانى .
 
شرح :
فيض (ره ) گويد: يعنى ختم ان درباره تو (يعنى ان کسى که بيش از مقدارى از ان بلد نيست ) بهمان مقدار است که تو از ان ميدانى (و ثواب ختم همه انرا بچنين شخصى مى دهند و گر چه قران در واقع بيش از اين مقدار است ).