انواع مردم،راه روشن،بصیرت شناسی،دشمن شناسی،ترفندهای گوگل،سوالات مذهبی،حجاب وغقاق،آرلمش همیشگی،آرامش،

    1- امير مؤمنان عليه السلام مى‏فرمود: پس از رسول خدا (ص) مردم به سه جانب روى اورند: 1- به عالمى که رهبرى خدايى داشت و خدا او را به انچه مى‏دانست از علم ديگران بى‏نياز ساخته بود (قطعا اين عالم خود ان حضرت بود و ان مردم سلمان و مقداد و ابوذر و امثال انها) 2- به نادانى که مدعى علم بود و علم نداشت، به انچه در دست داشت مغرور بود، دنيا او را فريفته بود و او ديگران را. 3- به دانش اموزى که دانش خود را از عالمى که در راه هدايت خدا و نجات گام برداشته پس انکه ادعا کرد هلاکت شد و انکه دروغ بست نوميد گشت .

 2- امام صادق عليه السلام فرمود: مردم سه دسته‏اند دانشمند و دانشجو و خاشاک روى اب (که هر لحظه ابش به جانبى برد مانند مردمى که چون تعمق دينى ندارند هر روز به کيشى گروند و دنبال صدايى برايند). 3- و ان حضرت به ابى حمزه فرمود: يا دانشمند باش و دانشجو و يا دوستدار دانشمندان و چهارمى (يعنى دشمن اهل علم) مباش که بسبب دشمنى انها هلاک شوى. 4- و فرمود: مردم به سه دسته شوند: دانشمند و دانشجو و خاشاک روى اب، ما دانشمندانيم و شيعيان ما دانشجويان و مردم ديگر خاشاک روى اب. 

اهمیت علم دراسلام-کتاب فضل علم-کتاب واهمیت آن

باب وجوب دانش و اموختن ان و تشويق بدان

1- رسول خدا (ص) فرمود: دانشجوئى بر هر مسلمانى واجب است، همانا خدا دانشجويان را دوست دارد.




2- حضرت صادق عليه السلام فرمود: دانشجوئى واجب است.



3- از حضرت ابوالحسن عليه السلام سؤال شد که: مردم را مى‏رسد که از انچه نياز دارند نپرسند فرمود: نه.



4- امير المؤمنين عليه السلام مى‏فرمود: اى مردم بدانيد کمال دين طلب علم و عمل بدانست، بدانيد که طلب علم بر شما از طلب مال لازم‏تر است زيرا مال براى شما قسمت و تضمين شده. عادلى (که خداست) انرا بين شما قسمت کرده و تضمين نموده و به شما مى‏رساند ولى علم نزد اهلش نگهداشته شده و شما ماموريد که انرا از اهلش طلب کنيد، پس انرا بخواهيد.


5- پيغمبر (ص) فرمود طلب علم واجب است و در حديث ديگر فرمود طلب علم بر هر مسلمانى واجب است. همانا خدا دانشجويان را دوست دارد.



6- على بن ابى حمزه گويد شنيدم که حضرت صادق عليه السلام مى‏فرمود دين را خوب بفهميد زيرا هر که دين را خوب نفهمد مانند صحراگرد است. خداوند در کتابش مى‏فرمايد (124 سوره‏9) تا در امر دين دانش اندوزند و چون بازگشتند قوم خود را بيم دهند شايد انها بترسند.


7- مفضل گويد از امام صادق عليه السلام شنيدم که مى‏فرمود: بر شما باد که در دين خدا دانشمند شويد و صحراگرد نباشيد زيرا انکه در دين خدا دانشمند نشود خدا روز قيامت به او توجه نکند و کردارش را پاکيزه نشمارد.


8- و فرمود: مى‏خواهم با تازيانه بر سر اصحابم بزنند تا دين را خوب به فهمند.


9- مردى به امام صادق عليه السلام عرض کرد: قربانت مرديست که امر امامت را شناخته و در خانه نشسته و با هيچ يک از برادران دينيش اشنائى ندارد فرمود: اين مرد چگونه دينش را مى‏فهمد.


باب توصيف و فضيلت علم و فضل دانشمندان‏

1- امام هفتم عليه السلام فرمود: چون رسول خدا(ص) وارد مسجد شد ديد جماعتى گرد مردى را گرفته‏اند فرمود: چه خبر است گفتند علامه‏اى است. فرمود: علامه يعنى چه؟ گفتند: داناترين مردم است به دودمان عرب و حوادث ايشان و به روزگار جاهليت و اشعار عربى. پيغمبر فرمود: اينها علمى است که نادانش را زيانى ندهد و عالمش را سودى نبخشد سپس فرمود: همانا علم سه چيز است: ايه محکم، فريضه عادله، سنت پابرجا، و غير از اين فضل است.

شرح :
در بيان اين حديث شريف اشاره به چند نکته لازم است: اول کلمه (((علم))) در معانى مختلفى بکار مى‏رود: 1- به معنى قطع و يقين مانند (مالهم بذلک من علم ان هم الا يظنون) يعنى به ان يقين ندارند تنها گمان مى‏کنند 2- به معنى مطلق دانستن در برابر جهل و نادانى مانند (((هل يستوى الذين يعلمون والذين لا يعلمون)))مگر دانندگان با نادانان برابرند؟ 3- به معنى دانستن قواعد و کلياتى که بر مصاديق و جزئياتش تطبيق کند چنانکه گويد: علم منطق، فلسفه، فقه، اصول، پيداست که کلمه (((علم))) در اين حديث شريف به معنى دوم و سوم مناسب است. دوم - علم از نظرهاى گوناگون تقسيمات مختلف و گوناگونى دارد مانند العلم علمان: مطبوع و مسموع: العلم علمان: علم الابدان و علم الاديان علم بر دو قسم است: علم غيب و شهود علم بر چهار قسم است که در حديث 134 در همين کتاب بيان مى‏شود گاهى علم را از نظر سود و زيان تقسيم مى‏کنند مانند: لا خير فى علم لا ينفعو. علمى که سود ندهد خير ندارد و مانند همين حديث شريف که علم را از اين نظر تقسم نموده و علم سودمند سه قسم شمرده شده است. سوم‏شخصى که راجع به علم يا هر موضوعى سخن مى‏گويد موقعيت و مسؤليتش در معنى سخنش تاثير مى‏کند پس بايد در مقام تفسير و بيان سخنش موقعيت و مسؤليت او را در نظر گرفت مثلا کلمه (((اية و ايات يا ايه محکمه و ايات محکمات))) در 232 مورد از قران و 17 مورد از نهج البلاغه ذکر شده است و در تمام اين موارد به معنى ايه قران يا نشانه‏اى که از ان به خدا پى‏برند يا مطلق نشانه بکار رفته است در صورتيکه همين کلمه را اگر ابن سينا و ملاصدرا بدون قرينه ذکر کنند معنى برهان منطقى و صغرى و کبرى صحيح از ان فهميده مى‏شود و چون اين کلمه را يک دانشمند طبيعى استعمال کند معنى فرمول ازمايش شده از ان تبادر مى‏کند.
اکنون با ملاحظه اين سه مقدمه و تفکر در صدر و ذيل اين حديث شريف بايد بگوئيم که (((علم سودمند از نظر پيغمبر بر سه قسم است، شارحين بصير و روشنفکر اصول کافى تمام اين نکات را اگر چه تسريح نکرده‏اند در نظر گرفته و اين حديث را بيان و توضيح داده‏اند عارف خبير و دانشمند بصير مرحوم فيض کاشانى چنين فرمايد پيغمبر (ص) با جمله (((لا يضر من جهله ))) به مردم فهمانيد که معلومات اين شخص که علامه‏اش مى‏خوانيد در حقيقت علم نيست بلکه علم حقيقى انستکه دانستن براى معاد و قيامت مفيد باشد و ندانستنش در ان روز زيان دهد نه انچه را که عوام مردم بپسندند و وسيله جمع مال شود. انگاه علم سودمند در نظر شرع را بيان کرده و به سه قسم منحصر نموده است: 1- اية محکمة که به اصول عقايد اشاره دارد زيرا براهين ان ايات محکمات جهان و قران کريم است و در قران دلايل مبداء و معاد به لفظ (((ايه و ايات))) بسيار ذکر شده است و فريضة عادلة اشاره به علم اخلاق است که خوبش از لشکر عقل و بدش از لشکر جهل است و بر انسان فريضه (واجب) است که لشکر عقل را داشته باشد و از لشکر جهل تهى باشد و عدالت ان کنايه از حد وسط بين افراط و تفريط است و سنة قائمة اشاره به احکام شريعت يعنى مسائل حلال و حرام دارد و انحصار علوم دينى به اين سه قسم معلوم است و اين کتاب کافى هم مشتمل بر همين سه علم است و با سه نشاة انسانيت مطابق است يعنى علم اصول عقايد براى عقلش و علم اخلاق براى جان و دلش و حلال و حرام براى بدن او مى‏باشد))) مرحوم ملاصدرا و مجلسى همين تفاسير را عينا يا با اختلاف در عموم و خصوص از جمله اقوال و وجوه شمرده‏اند و نيز اين بيان را مفسرين در ايه کريمه (((يتلوا عليهم اياته و يزکيهم و يعلمهم الکتاب و الحکمة))) با اندکى فرق ذکر مى‏کنند، شيخ طوسى از قول قتاده مى‏فرمايد مراد به حکمت سنت است، در حديث 134 امام صادق عليه السلام مى‏فرمايد: همه علم مردم را چهار قسم ديدم: اول اينکه خداى تو را بشناسى دوم بدانى چه مصالحى در ساختن تو بکار برده بدانى از تو چه خواسته. چهارم انچه تو را از دينت خارج کند بشناسى، و خلاصه علم مفيد از نظر قران و پيغمبر و امام صادق در اطراف همين مطالب دور مى‏زند و علوم ديگر در انها زياديست چنانچه در اين حديث پيغمبر فرموده: بود و نبودش سود و زيانى ندارد.
صدرالمتالهين (ره) در اينجا بحث مربوطى مطرح کرد مى‏گويد: علم يعنى شناختن و دانستن چيزى همانطور که هست و اين از صفات خداوند است پس چگونه مى‏شود چيزى علم باشد و زيادى و ناپسند باشد خلاصه سخنش اينکه: دانستن هر چيز بهتر از ندانستن ان است پس چگونه در اين روايت فقط سه علم را خوب دانسته و بقيه را بد، انگاه پاسخى مفصل مى‏گويد که خلاصه‏اش اين است: نکوهش علم به واسطه خود علم و دانستن چيزى نيست بلکه به جهت نتايج زيانبخشى است که با خود عالم يا به ديگران مى‏رسد مانند علم جادو و شعبده و طلسمات به وسيله ان بين زن و شوهر جدايى مى‏اندازند و مانند علم نجوم و هيئت که به استثناى قسمت مفيد ان بيشترش تضييع عمر و وقت بيهوده گذرانيدن و احتمال و تخمينى ياد گرفتن است و يا مانند علوم حقيقى غامض و مشکل که فهم انسان طاقت درک ان را ندارد مانند بحث قضا و قدر الهى.

2- امام صادق عليه السلام فرمود: دانشمندان وارثان پيمبرانند براى اينکه پيمبران پول طلا و نقره به ارث نگذارند و تنها احاديثى از احاديثشان بجاى گذارند هر که از ان احاديث برگيرد بهره بسيارى بر گرفته است. پس نيکو بنگريد که اين علم خود را از که ميگيريد، زيرا در خاندان ما اهل بيت در هر عصر جانشينان عادلى هستند که تغيير دادن غاليان و بخود بستگى خرابکاران و بد معنى کردن نادانان را از دين برمى‏دارند.

شرح :
خرابکارى در دين طبق اين روايت سه گونه است: 1- کلمه يا جمله قران و حديث را به نفع و سليقه خويش تغيير دادن و اين عمل گاهى از غلاة و مسلمين کاسه از اش داغتر سر مى‏زند 2- کسانى که مسلمان و متدين نيستند خود را به اسلام و دين ببندند يا مطلبى که از دين نيست به دين نسبت دهند 3- قران و حديث را از معنى حقيقى خود برگردانيده و طبق سليقه شخص خويش معنى کنند. و در هر دوره امامان يا علماى عادلى هستند که از اين اعمال جلوگيرى کنند.

3- و فرمود: چون خدا خير بنده‏اى خواهد او را در دين دانشمند کند.



4- امام باقر عليه السلام فرمود: کمال انسان و نهايت کمالش دانشمند شدن در دين و صبر در بلا و اقتصاد در زندگى است.



5- امام صادق عليه السلام فرمود: دانشمندان امينند و پرهيزگاران دژها و جانشينان سروران و روايت ديگر دانشمندان برجهاى نورافکن و پرهيزگاران دژها و جانشينان سرورانند.


6- حضرت صادق عليه السلام به بشير فرمود: هر يک از اصحاب ما که فهم دين ندارد خيرى ندارد، اى بشير هر مردى از ايشان که از نظر فهم دين بى‏نياز نباشد به ديگران نياز پيدا مى‏کند و چون به انها نيازمند شد او را در گمراهى خويش وارد کنند و او نفهمد.


7- رسول خدا (ص) فرمود: در زندگى جز براى دو نفر خيرى نيست: عالمى که فرمانش برند. و شنونده نگهدار (انکه چون مطلبى از دين شنيد حفظ کند و عمل نمايد).


8- امام باقر عليه السلام فرمود: عالمى که از علمش بهره برد (يا بهره برند) بهتر از هفتاد هزار عابد است.



9- معاويه بن عمار گويد: به امام صادق عليه السلام عرض کردم: مردى است که از شما روايت بسيار نقل کند و ميان مردم انتشار دهد و ان را در دل مردم و دل شيعيانتان استوار کند و شايد عابدى از شيعيان شما باشد که در روايت چون او نباشد کداميک بهترند؟ فرمود: انکه احاديث ما را روايت کند و دلهاى شيعيانمان را استوار سازد از هزارعابد بهتر است.